مجتمع فرهنگی، مذهبی، مسجد و حسینیه سقای تشنه لب
فرهنگی،دینی،خبری

[تصویر:  05706795378968760393.gif]

اربعين است اربعين كربلا
هر طرف غوغايي از غم ها به پا
گويي از آن خيمه هاي نيمه سوز
خود صداي العطش آيد هنوز

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:, ] [ 22:14 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال‌اندوزی کرده بود و پول و دارایی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: می‌خواهم تمام اموالم را به آن دنیا ببرم. او از زنش قول گرفت که تمامی پول‌هایش را به همراهش دفن کند. زن نیز قول داد که چنین کند. چند روز بعد مرد خسیس مرد.

وقتی مأموران کفن و دفن، مراسم مخصوص را به‌جا آوردند و می‌خواستند تابوت مرد را ببندند و آن را در قبر بگذارند، ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم. بگذارید این صندوق را هم در کنارش بگذارم. آشنایان مرحوم که از این کار تعجب کرده بودند، به او گفتند آیا واقعاً می‌خواهد به وصیت عمل نماید؟ زن گفت: من نمی‌توانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی‌اش را در کنارش بگذارم. البته من تمامی دارایی‌هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم. در مقابل، چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در کنارش می‌گذارم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند!

 

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 16 آذر 1392برچسب:, ] [ 19:23 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

ضرب المثل

اگر من نبرم ديگري خواهد برد!

روزي بود، روزگار بدي بود در عصر روز عاشورا، پس از آن که امام حسين علیه السلام و يارانش شهيد شدند، اتفاق عجيبي افتاد. بازماندگان لشکر يزيد به خيمه‌هاي زنان و فرزندان امام حسين علیه السلام و يارانش حمله کردند و به دزدي و غارت اموال آن‌ها دست زدند. با اين که در خيمه‌هاي زنان ...

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 16 آذر 1392برچسب:, ] [ 19:19 ] [ حسین زارع ] [ ]

سرانجام قاتلان امام حسین (ع) ویارانش + جدول

نام نقش وی در کربلا سرانجام و چگونگی مرگ
شمر بن ذی‌الجوشن نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ
محمد بن اشعث بن قیس نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد
عبید الله بن زیاد در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد
یزید بن معاویه چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین(ع) هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد
سنان بن انس نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت
عمر بن سعد مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد
حرملة بن کاهل پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر(ع) مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند
حصین بن نُمیر فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد
مالک بن نُسیر کِندی فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند
زرعه دامی از قاتلان امام(ع) هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید
محمد بن اشعث هتک حرمت امام حسین(ع) توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد
عبدالله بن حَوزه تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت
شبث بن ربعی با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند
ابحر بن کعب برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد
شرحبیل از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد مختار او را با آتش سوزاند
عمروبن حجاج در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد
احبش بن مرثد(اخنس) با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد
عبدالله بن ابی حُصین آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد
بَجدل بن سُلیم انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد
اسحاق بن حَیوه حضرمی داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید

 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 20:35 ] [ حسین زارع ] [ ]

برای دیدن  اسمش  کمی با انگشتان دست تان گوشه های چشم تان را بکشید! (مثل ژاپنی ها)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 19:52 ] [ حسین زارع ] [ ]

بهترين دعاهای سر سفره غذا

دعاى خاصى براى سفره از معصومين(ع) وارد نشده است. حمد و شكر خداوند را به جاى آوردن بعد از غذا مستحب است. خواندن اين دعا مرسوم است. گرچه دليلى براى آن و يا اين كه حتما اين دعا را بايد خواند وجود ندارد

«الحمد لله رب العالمين، هنيئا للآكلين و بركة للباذلين، زاد الله النعم، دفع الله النقم، بحرمة سيد العرب والعجم، اللهم تقبل هذا الاحسان من محسنها، بحرمة محمد و آل محمد و بحرمة سورة الفاتحة مع الصلوات».

 ....

دعای سفره

الهي به اين سفره بركت بده ..... به اين مائده شكر نعمت بده

همه شاد گردیم در اين زندگي ..... به باني اين سفره رحمت بده

به آشپز و ميزبان و هم ميهمان ....


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 16:1 ] [ حسین زارع ] [ ]

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو ٣پند می دهم که کامروا شوی. 
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! 
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی ! 
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!! 
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ 
لقمان جواب داد : 
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذايی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. 
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. 
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...
 

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 14:41 ] [ حسین زارع ] [ ]

دانلود عکس امام حسین (ع) ۱۸۰ پوستر زیبا

می دانم بابا دو بخش است؛ بخشی در صحرا و بخشی بالای نیزه.

اما این که عمو چند بخش است، فقط بابا می داند...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 14:29 ] [ حسین زارع ] [ ]

من فقط اسمم چادر است

من فقط یک پارچه ام گل، گلــــــی... خال، خالــــــی... راه، راه... براق… ساده... از هر نوعی که باشم فقط جسمــــــــت را می پوشانم! تو، برای نگــــــاهت هم چادر خریده ای؟ صدایـــــت چه؟ صدایت چادریست؟ دلــها، دلها گاهی اوقات پوشیه می خواهند، برای او چه میکنی؟ من به تنهایی حجاب نیستم! من فقط اسمم چـــــــــادر است... برای فاطمـــــی بودنت چه میکنی؟!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 8 آذر 1392برچسب:, ] [ 10:7 ] [ حسین زارع ] [ ]
 

نَصوح مردى بود شبیه زنها، صورتش مو نداشت و پستانهایى برجسته چون پستان زنها داشت و در حمام زنانه کار مى کرد.
او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش می‌کرد و هم ارضای شهوت.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگرشهوت، او را به کام خود اندر می‌ساخت و کسى
از وضع او خبر نداشت و آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران رجال دولت و اعیان و اشراف
دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد.
دختر شاه مایل شد که به حمام آمده و کار نَصوح را ببیند.
نصوح جهت پذیرایى و خدمتگزارى اعلام آمادگى نمود ، سپس دختر شاه با چند تن از خواص ندیمانش به اتفاق
نصوح به حمام آمده و مشغول استحمام شد .
از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شده
و به دو تن از خواصش دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
طبق این دستور مأمورین ، کارگران را یکى بعد از دیگرى مورد بازدید خود قرار دادند، همین که نوبت به نصوح رسید
با اینکه آن بیچاره هیچگونه خبرى از آن نداشت، ولى از ترس رسوایى، حاضر نـشد که وى را تفتیش ‍ کنند،
لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او سوء ظن دزدى
را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند.
نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین
که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى
متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید می‌لرزید با تمام وجود و با دلی شکسته
خدا راطلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبه‌ام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان
تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.
به مجرد این که نصوح توبه کرد، ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد.
پس از او دست برداشتند. و نصوح، خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص ‍ شد و به خانه خود رفت.

او در این واقعه عیناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبه‌اش ثابت‌ قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار درحمام زنانه دعوت کرد،
ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی ومشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.

هر مقدار مالى که از راه گناه تحصیل کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند،
دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج
و در کوهى که در چند فرسخى آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

اتفاقاً شبى در خواب دید کسى به او مى گوید : « اى نصـــوح ! چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست
تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد . »
همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگهاى گران وزن را حمل کند و به این ترتیب
گوشتهاى حرام تنش را آب کند. نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى
که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش
از کجا آمده و از کیست؟ تا عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است،
بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود و به او تسلیمش نمایم .
لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود و از همان علوفه و گیاهان که خود مى خورد، به آن حیوان نیز مى داد
و مواظبت مى کرد که گرسنه نماند.
خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر و عوائد دیگر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود
و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند
و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى
بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده
و رحل اقامت افکندند و نصوح بر آنها به عدل و داد حکومت نموده و مردمى که در آن محل سکونت اختیار کردند،
همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته ، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود.
از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده ، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند.
همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت : من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او براى آمدن
نزد ما حاضر نیست ما مى رویم که او را و شهرک نوبنیاد او را ببینیم.
پس با خواص درباریانش به سوى محل نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد
که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود،
در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت،
ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده
و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش ‍ نشسته بود
که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام،
مالم را به من رد کن . نصوح گفت : چنین است.
دستور داد تا میش را به او رد کنند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى،
بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى .
گفت : درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منفول را با او نصف کنند.
آن شخص گفت : بدان اى نصوح ، نه من شبانم و نه آن، میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم.
تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد ، و از نظر غایب شدند.

انسانها زمانی نا امید می شوند که چیزی به موفقیت آنها باقی نمانده است


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 2 آذر 1392برچسب:, ] [ 23:29 ] [ حسین زارع ] [ ]
 

مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت .
پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله .پسر گفت : شترت یک پایش لنگ  بود؟ مرد گفت: بله .
پسر پرسید : آیا یک طرف بار گندم و طرف دیگرش جو بود ؟ مرد گفت : بله .
حالا بگو شتر کجاست ؟ ‌پسر گفت من شتری ندیدم .
مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد .
قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه‌های یک طرف را خورده بود . فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود .
بعد دیدم جای یک پایش کمی گود و پای دیگرش کامل بود پی بردم پایش لنگ است سپس دیدم در یک طرف راه گندم ریخته است و یک طرف دیگر جو ریخته است.
نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار گندم و یک لنگه دیگر جو بوده است .
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد .
پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !!
این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر می شود .
آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 2 آذر 1392برچسب:, ] [ 23:14 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

------------------

عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين

------------------

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

------------------

آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد

------------------

ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم

------------------

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 10 آبان 1392برچسب:, ] [ 20:37 ] [ حسین زارع ] [ ]
 

ا علما چگونه ازدواج می‌کردند/ ماجرای جالب ۴ ازدواج تاریخی ا

خبرگزاری شبستان: طلبه جوان گفت:‌ چون دختر به خواب رفت، هر بار که نفسم وسوسه می‌کرد یکی از انگشتان را روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم، به فضل خدا شیطان نتوانست ایمانم را بسوزاند.

 

به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، فارس نوشت: اول ذی‌الحجه یادآور سالروز ازدواج پیشوای پارسایان امیرمؤمنان علی(ع) با فاطمه زهرا(س) برترین بانوی عالم خلقت است.

به مناسبت گرامیداشت این روز فرخنده در ادامه به ماجرای مراسم ازدواج چند نفر از علمای دینی اشاره می‌شود:

*خواستگاری و ازدواج دختر علّامه مجلسی(ره)

روزی استاد محمدصالح مازندرانی یعنی علامه محمّدتقی مجلسی متوجه شد که شاگرد دانشمندش میل به ازدواج دارد.

بعد از فراغت از تدریس به او گفت: اگر اجازه دهی دختری را برای شما خواستگاری کنم تا از رنج تنهایی آسوده شوی؟

شاگرد جوان سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگی خود را اعلام داشت، ...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:, ] [ 21:52 ] [ حسین زارع ] [ ]

فضیلت سحر خیزی و نماز شب

نوری -بايد توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسيار مبارکي است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت  انس گرفتن با محبوب حقيقي در خلوت شب است ، وقتي است که پيشوايان معصوم اسلام (سلام الله عليهم )مسلمانان  را  به بيداري و تهجد د ر آن ترغيب مي نمودند ، وقتي است که  علماي  بزرگ  و   صلحاي  روزگار  هميشه در آن وقت از خواب بر  مي خاستند  و  در  پيشگاه حضرت حق به نماز خواندن  و  تلاوت  قرآن  و  استغفار  مي پرداختند و حل مشکلات و قضاي حوايج مهم خود را در اين ساعت از آن ذات مقدس مي خواستند و به مقصود مي رسيدند . خداوند  در  دو جاي قرآن ، کساني را که در سحرگاهان به استغفار مي پردازند و از خداوند کريم و رحيم بخشايش گناهان خود را مي خواهند مورد تمجيد قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرين قسمت از يک ششم شب ميباشد .هر  چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز مي شود و تا طلوع فجر ادامه پيدا مي کند ، ولي هر چه به طلوع فجر نزديکتر باشد ، ثواب بيشتري دارد .براي  نماز  شب  فضليت هاي فراواني و تاکيد بسياري در احاديث اهل بيت عصمت (عليهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلي الله غليه وآله وسلم ) در ضمن وصيتهاي خود به  حضرت امير المؤمنان (عليه السلام )  فرمودند : « عَليکَ بِصَلوهِ اللّيلِ ، بِصلوهِ الّليلِ ، بِصلوهِ اللّيلِ » يعني  سه  مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار .

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 6 مهر 1392برچسب:, ] [ 21:37 ] [ حسین زارع ] [ ]

شاید هیچوقت به این موضوع حتی فکر هم نمی کنیم که وقتی در طول بیست و چهار ساعت شبانه روز مشغول فعالیت و خواب هستیم بدن ما چه فعالیت هایی را تجربه می کند و در کل در طول یک روز کامل در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد! اما چه بسا دانستن این موضوع ارتباط مستقیم با عملکرد صحیح سیستم بدن و سلامتی ما دارد. از آنجا که سلامتی شما بسیار حائز اهمیت است پس لطفا برای مرور گام به گام این اتفاقات با همراه باشید …

تمام اتـفاقات بـدن در طول بیست و چهار ساعت شبـانه روز

ساعت شش صبح: با ترشح هیدرو کورتیزون، اعضای بدن بیدار می شوند. بدین طریق بدن بطور آهسته خودش را برای بیدار شدن آماده میکند. متابولیسم به فعالیت در می آید و برای فعالیت روزانه ما پروتئین و انرژی ذخیره شده به جریان در می آید.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, ] [ 22:16 ] [ حسین زارع ] [ ]

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, ] [ 19:0 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

در بقیع از دیروز تا امروز چه گذشت؟

   ( تعداد نمایش: 103 )
 
 
در بقیع از دیروز تا امروز چه گذشت؟
شنبه 26 مرداد 1392   -  11:06 ق.ظ
در بقیع از دیروز تا امروز چه گذشت؟
اوّلین و قدیمی‌ترین مدینه‌شناس و موّرخ، عبدالعزیز بن زباله ـ زنده در سال ۱۹۹ ـ در مورد این حرم شریف و هم‌چنین در مورد حرم حضرت حمزه ـ عليه السلام ـ مطلبی دارد...
در فضیلت بقیع حدیث‌های متعددی از رسول خدا نقل گردیده است. از جمله در حدیثی فرمودند: «از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت می‌شوند.» در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا (ص) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب می‌کردند: «درود بر شما و خداوند ما و شما را بیامرزد. شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم درپی شما خواهیم آمد.»
 
هر گروه از مسلمانان به تناسب ارتباطشان با همدیگر و انتسابشان به رسول خدا ـصلی الله علیه و آله و سلم ـ در یک نقطه معین و جایگاه مخصوص و در کنار هم دفن شده اند؛ مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در یک نقطه و در کنار هم و همه همسران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم - در یک نقطه معین و در کنار هم و رقیه و ام کلثوم دختران پیامبر در کنار هم و عمّه های آن حضرت با امّ البنین در کنار هم، که مجموع این بخش به نام «مقابر بنی هاشم» معروف گردیده است. همانگونه که سایر بخش های مختلف بقیع نیز به نام های خاصی نامیده شد؛ مانند «روحاء» و «زوراء. حرم ائمه بقیع که در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت (ع) معروف گردیده، در سمت غربی و منتهی الیه بقیع واقع شده است.
  در این حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه اهل بیت، امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق - علیهم السلام - در کنار هم و به فاصله ۲ تا ۳ متری این قبرها، قبر عباس عمومی گرامی رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگری است که متعلق به فاطمه بنت اسد است. قبل از ویرانی ساختمان این حرم مطهر همه این قبور شش‌گانه در زیر گنبد و دارای ضریح زیبایی بودند. همچنین مدفن تعدادی از همسران، فرزندان، اقوام و عشیره پیامبر اسلام و جمع کثیری از صحابه و یاران آن حضرت و تعداد بی‌شماری از شهدا و علما در این قبرستان قرار دارد.
 
و باز می بینیم پس از گذشت بیش از نیم قرن از رسمیت یافتن بقیع، تمام شهدای حره در یک نقطه از بقیع و در کنار هم بخاک سپرده شده اند.

آنهایی که با تاریخ مدینه آشنایی دارند می‌دانند که در آن زمان رسم بود که جنازه افراد متشخص و مورد احترام به جای گورستان عمومی در داخل منزل دفن می‌شد و در برخی از موارد این منزل تبدیل به آرامگاه خانوادگی می‌شد.

در کنار قبرستان بقیع خانه‌های زیادی وجود داشت که ...

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, ] [ 21:28 ] [ حسین زارع ] [ ]

اجابت دعاى مورچه

امام
كاظم عليه السلام : در عصر سليمان بن داود قحطى سختى شد. مردم از وضع بد
خودبه سليمان شكايت كردند، و از او تقاضا كردند براى آنان از درگاه الهى
باران بخواهد.
سليمان گفت : فردا چون نماز صبح بجاى آورم ، بيرون مى روم و دعا مى كنم . فرداصبح سليمان پس از اداء نماز از شهر بيرون رفت ، و مردم نيز او را براى دعا همراهىكردند.
سليمان در ميان راه مورچه اى را ديد كه
دستها را بسوى آسمان بلند كرده و پاها را برزمين قرار داده و مى گويد:
بارخدايا، ما مخلوقى ضعيف از مخلوقات تو هستيم ، و از روزى و رزق تو بى نياز
نيستيم . اى خداوند بزرگ ، ما را بواسطه گناهان بنى آدم هلاك مفرما.
چون حضرت سليمان اين دعا را بشنيد، فرمان داد مردم به شهر بر گردند.
زيرابوسيله دعاى مورچه اى باران رحمت حق بر شمانازل خواهد شد. پس برگشتند و
در آن سال بقدرى باران آمد كه مانند آن را هرگز نديدهبودند.(26)

26)روضه كافى ج 2/ ص 87 بحار الانوار ج 14/ ص 94


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ] [ 19:28 ] [ حسین زارع ] [ ]

يكصد فرق بين احكام مردان و زنان

جابربن يزيد جعفى مى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود:(16). 1 و 2 - بلند اذان و اقامه گفتن بر زنان در حضور اجنبى جايز نيست . 3 و 4 - رفتن زنان به نماز جمعه و جماعت مكروه است . 5 و 6 - عيادت مريض و تشييع جنازه بر زنان استحباب ندارد، ولى بر مردان مستحب مؤكداست . 7 و 8 - بلند گفتن تلبيه در حين محرم شدن ، و هروله و دويدن در سعى بين صفا و مروهبر زنان لازم نيست . 9 و 10 - بوسيدن حجرالاسود يا دست كشيدن بر آن ، وداخل خانه كعبه شدن براى زنان استحباب ندارد. 11 - حلق و سر تراشيدن براى محل شدن زنان لازم نيست ، بلكه بايد مقدارى از موى سررا بچينند.(17) 12 - زن نبايد عهده دار منصب قضا باشد. 13 - زن نمى تواند متصدى امرى از امور حكومتى شود كه نياز بهاعمال قدرت دارد. 14 - زن در امور نظامى نبايد طرف مشورت قرار بگيرد. 15 - مباشرت در قربانى حج بر زن لازم نيست مگر درحال اضطرار. 16 - زن در وضوء از باطن ذراع آغاز به شستن مى كند و مرد از ظاهر ذراع .وكند و بلند تسبيح بگويد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ] [ 18:48 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

 

معماى زن سه شوهره

سؤ ال : آن كدام زنى است كه در يك روز از سه شوهر سه مهريه گرفته ، و درپايان روز بى شوهر است ؟
جواب :
زنى باردار كه از شوهرش طلاق گرفته و پس از ساعتى وضعحمل كند، مهرش را به
طور كامل دريافت نمايد، و عده اش با وضعحمل تمام است . پس به نكاح شوهر دوم
در آيد وقبل از عروسى طلاق بگيرد و نصف مهرش را اخذ كند، و غيرمدخول بها
عده ندارد. آنگاه شوهر سوم پس از عروسى بميرد و زن مهرش را بگيرد(8).

8)اثنى عشريه / ص 98.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ] [ 18:25 ] [ حسین زارع ] [ ]

 حدیث نخستين حكمتى كه از لقمان آشكار شد

بحار الأنوار :أوَّلُ ما ظَهَرَ مِن حِكَمِ لُقمانَ أنَّ تاجِراً سَكِرَ وخاطَرَ نَديمَهُ أن يَشرَبَ ماءَ البَحرِ كُلَّهُ وإلاّ سَلَّمَ إلَيهِ مالَهُ وأهلَهُ ، فَلَمّا أصبَحَ وصَحا نَدِمَ وجَعَلَ صاحِبُهُ يُطالِبُهُ بِذلِكَ . فَقالَ لُقمانُ : أنَا اُخَلِّصُكَ بِشَرطِ أن لا تَعودَ إلى مِثلِهِ . قُل : أ أَشرَبُ الماءَ الَّذي كان فيهِ وَقتَئِذٍ فَأتِني بِهِ ، أو أشرَبُ ماءَهُ الآنَ فَسُدَّ أفواهَهُ لِأَشرَبَهُ ، أو أشرَبُ الماءَ الَّذي يَأتي بِهِ فَاصبِر حَتّى يَأتِيَ ، فَأَمسَكَ صاحِبُهُ عَنهُ . حديث

بحار الأنوار:نخستين حكمتى كه از لقمان آشكار شد، اين بود كه: تاجرى مست شد و با هم‏پياله‏اش شرط بست كه همه آب درياچه را بنوشد و گرنه ، خود و عيالش تسليم او شوند. وقتى صبح شد و به هوش آمد ، [از اين شرط‏بندى] پشيمان شد. رفيقش از او مى‏خواست كه به شرط عمل كند . لقمان گفت : «من تو را [از اين مخمصه] خلاص مى‏كنم ؛ به شرط اين كه ديگر چنين كارى نكنى . [به طلبكار] بگو: آيا آبى را كه شرط كرديم، بنوشم ؟ پس آن را بياور [تا بنوشم] . يا آبى را كه الان در درياچه است ، بنوشم ؟ پس دهانه‏هايش را ببند تا آن را بنوشم . يا آبى را كه بعدا خواهد آمد ، بنوشم ؟ پس صبر كن تا بيايد!» . [با اين استدلال] ، رفيقش از او دست بر داشت .

منبع: بحار الأنوار : ج 13 ص 433 ح 26 نقلاً عن بيان التنزيل لابن شهر آشوب .


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, ] [ 19:30 ] [ حسین زارع ] [ ]

امّا اعمال هر ماه نو چند چيز است اوّل خواندن دعاهاى منقوله در وقت رؤ يت هلال كه بهترين آنها دعاى چهل و سيّم صحيفه كامله است كه در اوّل ماه رمضان ذكر شد دوّم خواندن هفت مرتبه سوره حمد براى دفع درد چشم سوّم اندكى پنير خوردن روايت است كه هر كس مقيّد كند خود را بخوردن آن در اوّل هر ماه اميد است كه حاجتش در آن ماه ردّ نشود نماز شب اوّل هر ماه چهارم در شب اوّل دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد سوره انعام بخواند و از حق تعالى سؤ ال كند كه او را از هر ترسى و دردى ايمن گرداند و نبيند در آن ماه امرى را كه مكروه او باشد نماز روز اوّل هر ماه پنجم در روز اوّل دو ركعت نماز كند در ركعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه قُلْ هُوَاللّهُ و در ركعت دوّم بعد از حمد سى مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ بخواند و بعد از نماز تصدّقى كند چون چنين كند سلامتى خود را در آن ماه از حق تعالى بخرد و از بعضى روايات نقل است كه بعد از نماز

بخواند:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ
 
به نام خداى بخشاينده
 
الرَّحيمِ

      وَما مِنْ دابَّةٍ فِى الاْرْضِ الاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُه ا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّه ا

مهربان و نيست جنبده اى در زمين جز آنكه روزى وى به عهده خدا است و مى داند قرارگاه

وَمُسْتَوْدَعَها كُلُّ فى كِتابٍ مُبينٍ # بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَاِنْ

و امانگاهش را همه آنها در مكتوبى روشن است # به نام خداى بخشاينده مهربان و اگر

يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ اِلاّ هُوَ وَاِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رادَّ

خدا محنت و رنجى به تو رساند هيچكس برطرف كردن آن نتواند جز او و اگر براى تو نيكى خواهد فضل او را

لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاَّءُ مِنْ عِبادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ # بِسْمِ

بازگرداننده اى نيست كه برساند آن را به هر كس خواهد از بندگانش و او است آمرزنده مهربان به نام

اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ سَيَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً ما شآءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ

خداى بخشاينده مهربان بزودى خدا پس از دشوارى آسانى قرار دهد آنچه خدا خواهد نيروئى نيست جز

بِاللّهِ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكيلُ وَاُفَوِّضُ اَمْرى اِلَى اللّهِ اِنَّ اللّهَ بَصيرٌ

به خدا بس است ما را خدا و نيكو و كيلى است و واگذارم كارم را به خدا كه براستى خدا بينا است

بِالْعِبادِ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنْ الظّالِمينَ رَبِّ اِنّى لِما

به بندگان معبودى جز تو نيست منزهى تو براستى من از ستمكارانم پروردگارا من بدانچه بسويم

اَنْزَلْتَ اِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ رَبِّ لا تَذَرْنى فَرْداً وَاَنْتَ خَيْرُ الْوارِثينَ

از خير فرستاده اى نيازمندم پروردگارا مرا تنها مگذار و تو بهترين ارث برندگان (و بازماندگان ) هستى


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, ] [ 19:25 ] [ حسین زارع ] [ ]

پازل

 به زنی که همیشه میداند شوهرش کجاست چی میگن ؟

یکی به دوستش میگه: تازه فهمیدم چقدر باهوشم

دوستش میگه : چطور؟
میگه: اخه بالاخره بعد از 2 سال تونستم پازل رو تموم کنم وبچینم
دوست: 2 سال زیاد نیست ؟
میگه:نه جانم روی کارتونش نوشته بود از 4 تا 7 ساله

 

جواب:  زن بیوه


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, ] [ 18:51 ] [ حسین زارع ] [ ]

 مناسبت های ماه شوال

.

روز

مناسبت

سال

1

عید سعید فطر

 

1

هلاکت قوم عاد

 

2

جنگ قرقرة الکدر

1422 هـ

3

قتل متوکل عباسی لعنة الله علیه

5 هـ

4

شروع غیبت کبرى امام مهدى (عج الله تعالی فرجه الشریف)

329 هـ

4

وفات شیخ حسین حلى

1394 هـ

4

وفات سید عبدالحسین لارى (صاحب کتاب المعارف السلمانیة)

1342 هـ

5

حرکت حضرت علی علیه السلام به سوی صفین

 36هـ

5

ورود حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام به کوفه

60 هـ

6

غزوه حنین

8 هـ

6

توقیع امام عصر ارواحناه فداه برای حسین بن روح نوبختی

305هـ

7

غزوه احد

3 هـ

8

 تخریب قبور ائمه بقیع (علیهم السلام)

1344 هـ

10

  ورود حضرت امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) به مرو

 201 هـ

12

وفات شیخ محمد بن حسین حارثى معروف به شیخ بهائى (صاحب کتاب کشکول)

1030 هـ

13

وفات آیت الله العظمى سید حسین طباطبائى بروجردى (مرجع تقلید تشیع و صاحب کتاب جامع احادیث الشیعة)

1380 هـ

13

وفات شیخ محمد طه نجف (صاحب کتاب اتقان المقال)

1323 هـ

14

وفات شیخ سعید معروف به قطب الدین راوندى (صاحب کتاب الخرائج والجرائح)

573 هـ

14

مرگ عبدالملک مروان لعنه الله علیه

65 هـ

15

وفات سید عبدالعظیم حسنى از احفاد امام حسن مجتبى (علیهما السلام)

252 هـ

15

رد شمس براى حضرت امیرمؤمنین على (علیه السلام) در محل مسجد فضیخ معروف به مسجد (ردّ شمس)

 7یا8 هـ

15

غزوه قینقاع

2 هـ

16

وفات شیخ عبدالله مامقانى (صاحب کتاب تنقیح المقال)

1351 هـ

16

وفات سید عبدالکریم بن طاووس حلى

693 هـ

17

وفات شیخ ابى الحسن شعرانى (صاحب کتاب طریق السعادة)

1393 هـ

17

غزوه بنى سلیم

 

17

وفات ابى صلت هروى

207 هـ

17

غزوه بنى قینقاع

 

17

غزوه خندق (احزاب)

5 هـ

18

وفات شیخ محمد بن احمد بن ادریس حلى (صاحب کتاب السرائر)

598 هـ

20

تبعید حضرت امام موسى کاظم (علیه السلام) از مدینه به عراق

179 هـ

21

وفات شیخ حسین آل عصفور (صاحب کتاب الرواشح الربانیة)

1216 هـ

21

وفات شیخ على غروى نائینى

1397 هـ

23

وفات سید نعمت الله جزائرى (صاحب کتاب قصص الانبیاء)

1112 هـ

24

وفات شیخ شعبان گیلانى نجفى

1348 هـ

25

شهادت امام جعفر صادق علیه السلام

148 هـ

27

وفات سعد بن عبدالله اشعری قمی

 

28

وفات سید روح الله موسوى خمینى (صاحب کتاب آداب الصلاة)

1409 هـ

28

وفات آیت الله العظمى شیخ جواد تبریزى (مرجع تقلید تشیع و صاحب کتاب صراط النجاة)

1427 هـ

29

وفات شیخ محمد باقر اصفهانى معروف به وحید بهبهانى (مرجع تقلید تشیع و صاحب کتاب الفوائد الحائریة)

1205 هـ


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:30 ] [ حسین زارع ] [ ]

خاطرات شنیدنی سرلشگر رحیم صفوی

تاریخ انتشار : شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲

 

دستیار رهبر معظم انقلاب با اشاره به مقطع پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران گفت: «از نظر نظامی ادامه دفاع کاری مشروع و منطقی بود. ما باید ارتش عراق را منهدم و رژیم بعث را تضعیف می کردیم. بعد از فتح شلمچه، فاو و حلبچه حامیان عراق حس کردند ایران در حال قدرت گرفتن است و در نهایت مجبور شدند در قطعنامه 598 به ما امتیاز دهند. من به عنوان یک فرمانده نظامی، تا آخرین روز، جنگ را یک دفاع مشروع و منطقی و عاقلانه می دانستم. ما این استعداد را داشتیم که صدام را ساقط کنیم اما بعضی از مسئولین سیاسی با امام همراهی نکردند.»

                       

به گزارش جهان به نقل از مهر، برنامه شناسنامه این هفته با حضور سردار سید یحیی صفوی و با اجرای محمد حسین رنجبران روی آنتن رفت.

صفوی در ابتدای برنامه راجع به تغییر نامش گفت: «قبل از انقلاب به علت اینکه تحت تعقیب ساواک بودم، مجبور شدم از ایران فرار کنم. برای جلوگیری از لو رفتن اطلاعات و همچنین محل سکونتم در ارتباطات تلفنی که از خارج با دوستان داشتم، نامم را تغییر دادم.»

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, ] [ 18:56 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

صلوات خاصه حضرت امام هادی (ع)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:, ] [ 23:9 ] [ حسین زارع ] [ ]

تصوير منتشرنشده از رهبرانقلاب در كنار پدرشان

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 15:33 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

باافزايش مهاجرت روستائيان به شهرها مردم مناطق سرو و ارنان و كمال آباد نيز كه از روستاهاي متصل به هم بودند و معمولا در اجراي مراسمهاي مذهبي بويژه ايام محرم الحرام با يكديگر هماهنگ و همكاري داشتند نيز به شهرهاي اطراف مهاجرت و ثقل جمعيت آن مناطق در مركز استان مسكن گزيدند كه ميتوان گفت تقريبا بالغ بر ۵۰۰۰ نفر جمعيت شهرستان يزد را تشكيل مي دهند . گرايش مذهبي مردم منطقه و نسبت خويشاوندي و آشنايي موجب شد هيئتي با نام ...

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 20:6 ] [ حسین زارع ] [ ]
منصور در گردان عمار و عبدالرضا در واحد ادوات لشکر ۷ ولی‌عصر (عج) بود. آن دو در این روز‌ها از این که در کنار همدیگر و در جبهه اسلام، به خدمتی مشغول بودند، در پوست خود نمی‌گنجیدند و معمولا هر روز یا هر شب، عبدالرضا به برادر کوچکترش منصور سری می‌زد تا این که...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ] [ 20:59 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

روزی لقمان در کنار چشمه ای نشسته بود . مردی که از آنجا می گذشت از لقمان پرسید : چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟

روزی لقمان در کنار چشمه ای نشسته بود . مردی که از آنجا می گذشت از لقمان پرسید : چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟
لقمان گفت : راه برو . آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است.
دوباره سوال کرد : مگر نشنیدی ؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید ؟
لقمان گفت : راه برو . آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد .

زمانی که چند قدمی راه رفته بود ، لقمان به بانگ بلند گفت : ای مرد ، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید .
مرد گفت : چرا اول نگفتی ؟
لقمان گفت : چون راه رفتن تو را ندیده بودم ، نمی دانستم تند می روی یا کند .
حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده خواهی رسید .


 

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, ] [ 13:5 ] [ حسین زارع ] [ ]

عکسهای قدمگاه و کوه ارنان شهرستان مهریز یزد

ضمن خیر مقدم از این گروه کوهنورد و همه کسانی که به سرو و ارنان می آیند و از جاذبه های تاریخی آن مانند سنگ نگاره ها یی که مربوط به 6000سال قبل از میلاد میباشد و قلعه های ارنان و بغدی و... دیدن می کنند این تصاویر را برای بینندگان سایت دانلود کردیم

شنبه 8 مهر ماه سال 1391 ساعت 10:09 PM

 

عکسهای قدمگاه و کوه ارنان شهرستان مهریز یزد 7/7/91 (جمعا 45 نفر)


 

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

عکس از جمع گروه در کنار قدمگاه روستای سرو و ارنان قبل از شروع برنامه

 

عکس از جمع گروه در کنار قدمگاه روستای سرو و ارنان قبل از شروع برنامه و صعود به قله


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, ] [ 12:55 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

سال کبیسه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 
 

کبیسه از ریشه کبس به معنی پرکردن چاه از خاک است. در گاه‌شماری، به مقدار زمانی که برای رفع نقصان سالهای عمومی از مقدار واقعی آن یا رفع نقصان سالهای خاص نسبت به سالهای دیگر، بر سال معینی می افزایند، کبیسه گفته می‌شود. سال کبیسه (فرانسه Bissixtile)سالی است که مقدار نقصان بر آن افزوده شده باشد.

گاه‌شماری‌های خورشیدی در سالهای عادی ۳۶۵روزه و در سالهای کبیسه ۳۶۶روزه می‌باشد. در گاه‌شمارهای مبتنی بر تقویم جلالی، مثل تقویم هجری خورشیدی و در تقویم گریگوری، در هر سی‌و‌سه سال، معمولا هشت سال کبیسه وجود دارد (به ندرت در هر سی‌وسه سال هفت سال و به مراتب نادرتر نه سال کبیسه خواهد بود). در تقویم هجری خورشیدی پس از هر چهار یا پنج سال (در هر سی‌وسه سال در بیشتر موارد یک کبیسه پنج ساله و هفت کبیسه چهارساله می‌باشد) و در تقویم گریگوری پس از هر چهار یا هشت سال، یکسال کبیسه خواهد بود (در هر چهارقرن سه کبیسه هشت ساله و مابقی همه چهارساله وجود دارد). در تقویم‌های قمری، مثل تقویم هجری قمری، طول سال‌های عادی ۳۵۴ روز و طول سال‌های کبیسه ۳۵۵ روز است. در این تقویم‌ها پس از هر دو یا سه سال یک بار سال کبیسه می‌شود. و در یکدورهٔ سی ساله، ۱۱ سال کبیسه وجود دارد.[۱]

در برخی گاهشمارها، مثل تقویم عبری، تقویم طبری و تقویم چینی، طول سال‌های عادی ۱۲ ماه و طول سال‌های کبیسه ۱۳ ماه است.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, ] [ 12:22 ] [ حسین زارع ] [ ]
[ جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, ] [ 12:9 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

شاید برای شما هم پیش آمده باشد نیاز به توالت داشته باشید اما هیچ سرویس بهداشتی نزدیکتان نباشد.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد نیاز به توالت داشته باشید اما هیچ سرویس بهداشتی نزدیکتان نباشد.
در این شرایط تصور کنید یک اتوبوس شیک و سفیدرنگ که رویش نوشته شده است سرویس بهداشتی عمومی، از دور به شما نزدیک می‌شود.
در ارومیه اما این رویا سه سالی است تحقق پیدا کرده، یک سرویس بهداشتی اتوبوسی با سرویس‌های مخصوص زنانه و مردانه که از آن در برنامه‌های خاص استفاده می‌شود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, ] [ 11:49 ] [ حسین زارع ] [ ]

smaler text size normall text size bigger font size print page send to friend bookmark this pageسر پیری و معرکه گیری !!

سر پیری و معرکه گیری !!

 

مادر 50 ساله اضافه می کند: "ما در حال حاضر به جای یک دختر و مادر شبیه دو خواهر دوقلو شده ایم. مردم در خیابان ما را اشتباهی می گیرند و می پرسند آیا شما خواهر هستید؟" عصر ایران- یک زن 50 ساله انگلیسی هزاران پوند برای جراحی پلاستیک هزینه کرد تا خود را به شکل دختر 28 ساله اش درآورد! به گزارش عصر ایران (asriran.com) نشریه دیلی میل انگلیس با انتشار این خبر نوشت: "تصاویر «جانت گالیف» و دخترش «جین» نشان می دهد آنها اکنون شباهت ظاهری بسیاری از نظر وزن، رنگ مو و چهره پیدا کرده اند و شاید تفاوت آنها در رنگ چشم و اندکی اختلاف قد باشد."

براساس این گزارش جانت 10 هزار پوند برای جراحی های متعدد زیبایی خود هزینه کرده که این جراحی ها در کرواسی انجام شده است. جانت با بیان اینکه وی سال ها احساس می کرد شبیه یک «کیسه کهنه» است می گوید: "ما اکنون شبیه دو خواهر دوقلو شده ایم و در مرکز توجه مردم قرار داریم." وی می افزاید: "شاید اندکی احمقانه به نظر برسد که من برای شبیه شدن به دخترم جراحی زیبایی کرده ام اما او زیبا و جذاب است و چه کسی دوست ندارد شبیه جین شود؟!"


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, ] [ 14:50 ] [ کاظم زارع ] [ ]

  smaler text size normall text size bigger font size print page send to friend bookmark this pageضربان و قدرت

ضربان و قدرت

 

بالاترين ضربان قلب
قلب قناري هر دقيقه 1000 بـار مـي زند، در عوض قلب فيل هر دقيقه 25 بار مي زند.
قوي ترين قلب موجودات
قلب (شتر گاو پلنگ) يا همان زرّافه قوي ترين قلب مي باشد! بله ، اين حيوان نـجـيـب و بـي آزار، شـش مـتـر قـد دارد، فـاصـله قـلب او تـا مـغـزش حـدود 4 مـتـر اسـت. بنابر اين رساندن خون به ارتفاع چهار متري قلب پر قدرت و محكمي نياز دارد.
 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, ] [ 13:8 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

 


 

آب معدنی از جمله نوشیدنی های گوارایی است که خصوصا خنک آن در روزهای گرم سال از طرفداران زیادی برخوردار است.


 

این نوشیدنی که در قالب قوطی های پلاستیکی به بازار عرضه می شود، در میان افراد چنان جایگاهی پیدا کرده که گاهی برخی خانواده ها برای مصرف روزانه به جای آب لوله کشی از آب معدنی استفاده می کنندآب معدنی همان آب چشمه است که با عبور از طبقات و لایه های کوه ها به طور طبیعی تصفیه شده و هنگامی که به سطح زمین می رسد، به جوش و خروش درمی آید و هوا و اکسیژن فراوانی را دریافت می کند. این آب به دلیل املاح معدنی نظیر کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم دارای طعم و مزه بهتری نسبت به آب لوله کشی است و می تواند تا حدودی تامین کننده نیازهای بدن باشد.
البته از آنجا که سدیم حضور قوی در اغلب آب های معدنی دارد، مصرف زیاد آن برای کسانی که دچار فشار خون هستند، کمتر مناسب بوده یا اصلا توصیه نمی شود.
معمولا برای ضدعفونی کردن این نوع آب ها از روش کلر زدن استفاده نمی شود و در عوض از روش های فیلتراسیون، ضدعفونی کردن با ازن و اشعه مادون قرمز استفاده می شود که احتمال دارد در هنگام کاربرد نامناسب برخی اشعه ها، ترکیبات مضر بطری به درون آب منتقل شده و زمینه افت املاح آب را فراهم سازد.
از طرفی نوشیدن همیشگی و دائم آب های معدنی به سبب وجود نیترات، نیتریت، سرب، کادمیوم و جیوه برای سلامتی زیان بخش هستند لذا با توجه به این که دریافت نیترات و نیتریت از طریق استفاده از غذاهای حاضری معمولا در رژیم غذایی افراد بالاست و همچنین به دلیل آن که برخی از این آب ها بویژه انواعی که از آب های پایین دست تهیه می شوند، در معرض آلوده شدن به فاضلاب، انواع کودها و آفت کش ها و نیز فلزات سنگین هستند، لذا مصرف زیاد آب معدنی توصیه نمی شود. نکته دیگر آن که درصد املاح برخی از آب های معدنی بیش از حد نیاز بوده، بنابراین می تواند خطر بروز سنگ کلیه را در افراد مستعد افزایش دهد.
● چند توصیه
از مصرف بیش از حد آب معدنی های گازدار بپرهیزید؛

...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 16 فروردين 1392برچسب:, ] [ 14:30 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

لکه‌های سفید روی ناخن لکه‌های سفید روی ناخن

 

حتما تا به حال برایتان پیش آمده که ناگهان متوجه وجود نقاط سفید رنگی روی ناخن‌هایتان شده باشید. شاید تلاش کرده باشید آنها را از روی سطح ناخن بخراشید، اما متوجه باشید که این نقاط سفیدرنگ بخشی از بافت ناخن‌هایتان هستند.بسیاری از افراد بر این باورند که ایجاد این نقاط در سطح ناخن‌ها نشانه کمبود کلسیم یا روی است و تنها راه درمان آن، ایجاد تغییر در برنامه غذایی و خوردن غذاهایی است که نیاز بدن به مواد معدنی و ویتامین‌ها را تأمین می‌کند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ جمعه 1 فروردين 0برچسب:, ] [ 11:9 ] [ حسین زارع ] [ ]

 

هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی

درویش, داستان ضرب المثل

هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی

می‌گویند: درویشی بود كه در كوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند: "هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی" اتفاقاً زنی مكاره این درویش را دید و خوب گوش داد كه ببیند چه می‌گوید وقتی شعرش را شنید گفت: "من پدر این درویش را در می‌آورم".

زن به خانه رفت و خمیر درست كرد و یك فتیر شیرین پخت و كمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه‌اش و به همسایه‌ها گفت: "من به این درویش ثابت می‌كنم كه هرچه كنی به خود نمی‌كنی".

از قضا زن یك پسر داشت كه هفت سال بود گم شده بود یك دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی كرد و گفت: "من از راه دور آمده‌ام و گرسنه‌ام" درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان!"

پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: "درویش! این چی بود كه سوختم؟"

درویش فوری رفت و زن را خبر كرد. زن دوان‌دوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور كه توی سرش می‌زد و شیون می‌كرد، گفت: "حقا كه تو راست گفتی؛ هرچه كنی به خود كنی گر همه نیك و بد كنی".
 

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 22:57 ] [ حسین زارع ] [ ]
[ یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ] [ 21:17 ] [ حسین زارع ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 16 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجتمع فرهنگی، مذهبی، مسجد و حسینیه سقای تشنه لب و آدرس sagha3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک های مفید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1930
بازدید دیروز : 641
بازدید هفته : 4516
بازدید ماه : 4516
بازدید کل : 339803
تعداد مطالب : 341
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1930
بازدید دیروز : 641
بازدید هفته : 4516
بازدید ماه : 4516
بازدید کل : 339803
تعداد مطالب : 341
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

-----------------
ایران رمان